خاطره²
|
20:26 1402/12/06
یادمه تولد دخترعمم بود بعد هنه دوستاشو دعوت کرده بود
یه جورایی تنها پسر جمع من بودم
وقتی خواستن بازی کنن بدترین حس دنیا این بود که منو به عنوان یه لیتل بوی کشوندن تو جمع
اینجوری بودم که:ولم کنید من ددی جذاب لیتله کیوت خودتونین
وقتی که یکی تورو به زور یک جا میبره و اون جا هم همه از تو بزرگ تر است اون موقع قیافه من ..
😑😒😔
باز قیافه کسانی که منو بردند : 😁🤫
Arian
2 ماه پیش
اخه کاش ازم خیلی بزرگتر بودن
همشون فقط چندماه یا نهایت یه سال بود😔😂