ولاگ³
|
20:29 1402/11/13
خب و وقت برگشته
اول یه عکس از اونجا و یه خاطره از اونجا
خب اونجا ما داشتیم قدم میزدیم که یه اکیپ اهنگ گذاشته بودن دورمون کردن
داشتن واسه خودشون میرقصیدن بعد داد میزدن بیاین برقصینو اینا
پسرخالم سریع دور شد ولی دور من جمع شده بودنو میگفتن بیا خوش میگذره میزدن به کمرم تا بوی الکلو حس کردم
البته مشخص بود مست بودن
و همینطور که میرفتیم یکی داشت مثل احمقا با دویستو شیش تا سرحد مرگ دریفت میکشید
خب خداروشکر ما اومدسمو الان سالمم
ایشالا یه شب دیه تنها قر بده بچه مثبت با خودت جایی نبر🦦
Arian
3 ماه پیش
خودمو اونجوری تصور میکنم خندم میگیره😔😂
جون میرفتی قر میدادی چیزی نمیشد که🐒
Arian
3 ماه پیش
شاید داشتم وسوسه میشدم ولی از اونجایی که پسرخاله بچه مثبتم اونجا بود و اینام خیلی مست بودن(در حدی که گیج میزدن راه میرفتن)شبم بود عاقلانه بود نرم😔😂
بخیر گذشت ممکن بود هر بلایی سرتون بیارن😨
Arian
3 ماه پیش
ادم وقتی تو حالت عادی نباشه همه کاری ازش برمیاد
بهترین کار بود بی محلی کنیم راهمونو بریم✅
إ. پس اونا میخواستن مستت کن و نو نذاشتی .😳😏🤨
Arian
3 ماه پیش
اره دیگه اصلا به من میگن ارین جومونگ😔😂
نتیجه اخلاقی:ساعت 8 شب تو جای خلوت قدم نزنیم
خدا رو شکر که سالمی
من فک کردم .......🥴
Arian
3 ماه پیش
میبینی توروخدا
میخواستن مستم کنن😭😂