بچها میخوام داستانی که همین پنج دقیقه پیش واسم اتفاق افتادو تعریف کنم‌

من تاحالا چندبار پشت فرمون نشستم ولی همیشه بابام کنارم بوده‌‌

ولی اینبار اومده بودیم دکتر خودم تو ماشین که یکم با مطب فاصله داشت نشسته بودم منتظر بودم باتم بیاد صدام کنه که نوبتم شده برم دکتر معاینم کنه ‌

خب تو این مدت که نشسته بودم نفر اول اومد گفت میشه یکم بری جلو میخوام ماشینمو پارک کنم گفتم اوکی یکم رفتم جلو و بعد ماشینو پارک کردم💔

ولی واسه نفر دوم باید دنده عقب میگرفتم(ماشین ما اتوماته)خب من رفتم روی دنده R که همون دنده عقبه و ماشینو بردم جایی که باید ولی بعدش که میخواستم وایسم ترمزو یادم رفت مثل بز دنده رو گذاشتم پارک😔😂 

حالا هی گیربکس صدا میداد و ماشین حرکت میکرد منم مونده بودم چیکار کنم تا بلخره یادم اومد باید  ترمز کنم..خب این بود داستان اینکه من یه راننده خیلی قوی و باهوش شدم😔😂