ولاگ³
| Arian
خب و وقت برگشته
اول یه عکس از اونجا و یه خاطره از اونجا
خب اونجا ما داشتیم قدم میزدیم که یه اکیپ اهنگ گذاشته بودن دورمون کردن
داشتن واسه خودشون میرقصیدن بعد داد میزدن بیاین برقصینو اینا
پسرخالم سریع دور شد ولی دور من جمع شده بودنو میگفتن بیا خوش میگذره میزدن به کمرم تا بوی الکلو حس کردم
البته مشخص بود مست بودن
و همینطور که میرفتیم یکی داشت مثل احمقا با دویستو شیش تا سرحد مرگ دریفت میکشید
خب خداروشکر ما اومدسمو الان سالمم
ایشالا یه شب دیه تنها قر بده بچه مثبت با خودت جایی نبر🦦
Arian
10 ماه پیش
خودمو اونجوری تصور میکنم خندم میگیره😔😂
جون میرفتی قر میدادی چیزی نمیشد که🐒
Arian
10 ماه پیش
شاید داشتم وسوسه میشدم ولی از اونجایی که پسرخاله بچه مثبتم اونجا بود و اینام خیلی مست بودن(در حدی که گیج میزدن راه میرفتن)شبم بود عاقلانه بود نرم😔😂
بخیر گذشت ممکن بود هر بلایی سرتون بیارن😨
Arian
10 ماه پیش
ادم وقتی تو حالت عادی نباشه همه کاری ازش برمیاد
بهترین کار بود بی محلی کنیم راهمونو بریم✅
إ. پس اونا میخواستن مستت کن و نو نذاشتی .😳😏🤨
Arian
10 ماه پیش
اره دیگه اصلا به من میگن ارین جومونگ😔😂
نتیجه اخلاقی:ساعت 8 شب تو جای خلوت قدم نزنیم
خدا رو شکر که سالمی
من فک کردم .......🥴
Arian
10 ماه پیش
میبینی توروخدا
میخواستن مستم کنن😭😂