
نمیدونم چرا اینو گذاشتم بنر ولی خب.واسه دیدن ولاگ مذخرف شروع سفر بیاین ادامه😭😂

اینجا خوشحالو شادو خندان اسنپ گرفتیم برین راه اهن
و بعد رسیدیم اونجا و حدس بزنید چی شد.. ساعت 6 بود که واستون عکس گذاشتم که رسیده بودیم و بهمون گفتن قطار تاخیر خورده و باید تا ساعت 11 منتظر باشیم.
حالا من مامان بابامو گم کردم تو راه اهن و اون صحنه ای که توی بنر دیدین اتفاق افتاد😭😂
منم گفتم خب پس حالا که اِشغالین جفتتون به من چه رفتم یدونه از این اسکان های تک نفره دو ساعت اجاره کردم واسه خودم توی راه اهن رفتم توش.

و من با پلاستیک خوراکی ها گم شده بودم!پس.. خب چرا که نه یه ساندویچ الویه واسه خودم درست کردم همونجا😔

و وقتی میگم ملاستیک خوراکیا یعتی نوشابه هم داشتم!

بعد بلخره مامان بابتم بعد نیم ساعت حدودا زنگ زدن گفتن کدوم گوریی تو. منم گفتم اینجامو اومدن و بابام اتاقمو ازم گرفتت😭😂بیرونم کردن از اتاقی که خودم پولشو دادم.. بابام رفت تو خوابید و منو بیرون با چمدونا گذاشت مامانمم که رفته بود بگرده تو همون راه اهن.

منم همینطوری لنگامو دراز کرده بودم اونجا. و خب الان ساعت 12:30 دقیقست و ما تازه اومدیم توی قطار!!

اینجا اومده بودیم تو. و الان شامو دادن خاموشی زدن منم اومدم بالا

اره خلاصه😔اینم شروع مذخرف سفر ما