کار

دوران مدرسه مخصوصا زمان امتحانات به قدری زمان زود می‌گذشت که وقت هیج کار دیگه ای نمی‌کردم

الان کارام تقریبا یک چهارم شدن ولی بازم گشادیم میاد انجام بدم و تقریبا بیکار ترینم💔😃

اگر شما هم مثل من هستید عزیزان من اصن نگران نباشید چون قراره دو ماه دیگه بوی ماه مهر رو حس کنید🗿

  • 𝘼𝙣𝙞𝙩𝙖

روز خوب

اگه گفتید امروز چه روزیه روزیه که من مدال یک سال با بلاگیس رو گرفتم یکم تبریک بگید

اقا من هنوز تجربرم نقرست بنظرتون بخاطر گشادیه من اینطور فکر نمیکنم

 

 

  • 丂丨ㄚ卂ᐯ卂丂卄

Gm

good morning)صبح بخیرر. حس کردم امروز باید صبح بخیری بگم نمیدونم چرا😔

  • Arian

فشار

میدونی،سنگ برای اینکه تبدیل به الماس بشه باید زیر فشار زیادی باشه!پس اگه الان زیر فشاری بدون که به فنا رفتی چون تو سنگ نیستی.

  • Arian

امروز

امروز میخوام چندتا پست بزارم ولی نمیدونم چی‌

جواب ناشناساهم میذارم دندون رو جیگر بزارین😔😂

  • Arian

گرما

اقا ببخشید من این چند وقت حالم خوب نبود پست نداشتم ولی هفته بعد قرارها بترکونیم و راز های زندگی ارین رو در دو پست افشا کنیم 

اقا من یه چند وقته بخاطره یه مشکلی هی میرفتم بیمارستان میومدم خونه میرفتم بیمارستان میومدم خونه به یکی از فامیلامون برام یه چیزی اورد که خیلی خوشمزست شبیه معجونه خیلی هم  زیاد اورد خلاصه جاتون خالی الانم دارم میخورم و خیلی خوبه تو این گرما هم میچسبه

 

  • 丂丨ㄚ卂ᐯ卂丂卄

امروز

امروز یکم بهتر از روزای قلبم. 

حالتون خوبهه؟دلم واسه ویوورام تنگ شده😔😂

  • Arian

قالب

میخوام الکی بهتون سکه بدم 

 50 هزار تا خوبه دیگه؟برین قالب بسازین تو هر وبلاگی پست کنید اسم منو به شکل   Arian  تگ کنید اخر پست.

(این ربطی به جایزه 200‌هزار تاییمون نداره ها)

مینی گیمه دیگه. هرکی بیشتر لایک بگیره برندس خدافظ😔

راستی فردا دوباره پستش میکنم رو چارت باشیما.

  • Arian

ماه

شنبه روز جهانیه ماه بود

ناراحت شدم چرا بهم روزمو تبریک نگفتین😔💔

  • 𝘼𝙣𝙞𝙩𝙖

گرما

تو این گرما فقط مرگ حال میده اونم بخاطر اینکه میبرنت سردخونه.

ناشناس بزارین

  • Arian

بیدار

دیگه پست هرشبه دیگه😔 8 تا کامنت بزارین از فردا مثل ادم میخوابم ساعت 4 صبحه ها کسی بیدار هستت؟

  • Arian

خاطره

خب دیگه هممون یه خاطره ی به یاد موندنی داریم حالا چه تلخ چه خوب

خودم خاطره زیاد دارم ولی به یاد موندنی ترینش اینه که : حدود ۵ سالم بود و با خالم اینا رفتیم همدان 

ویلاش استخر داشت و منم‌ شنا بلد نبودم😔ولی با کمک بابام بعضی موقع ها دست و پاهام رو میکردم تو آب 

یه روز بابام اینا داشتن یه کاری انجام میدادن که دقیق یادم‌ نیست منم‌ کنار استخر داشتم بازی میکردم

بعد یهو اومدم دستم رو بکنم توی آب ، افتادم توی استخر💔

فقط نوک انگشتام از آب بیرون بود و خب کم کم داشتم خفه میشدم که بابام دید من نیستم و انگشت هامو دید و منو کشید بیرون😔😂 ولی خیلی بد بوددد💔

 

خب حالا خاطره شما چیه ؟!

 

  • 𝘼𝙣𝙞𝙩𝙖